انتشار متنی با نام منشور همبستگی یا منشور مهسا از سوی گروهی مرکب از فعالان سیاسی/مدنی و چهرههای شناخته شده (سلبریتی) در کنار شاهزاده رضا پهلوی، بازخوردها و واکنشهای فراوانی از سوی گروهها و فعالان سیاسی از طیفهای گوناگون در بر داشته است. بویژه در طیف فعالان و گروههای ملیگرا و/یا خواهان مشروطه پادشاهی، انتقادات فراوانی مطرح شده است. از آنجا که تدوینکنندگان بیانیه نیز از انتقادات برای تکمیل و رفع نواقص منشور ابراز آمادگی کردهاند، ما امضاکنندگان این بیانیه از طیف ملیگرا بر آن شدیم تا واکنشها و انتقادات از این منشور را به گونهای منسجم گردآوری کرده و راه را برای گفتگوی آزادانه با هدف اصلاح این منشور هموار نماییم.
انتقادات به این منشور را در سه محور میتوان دستهبندی کرد:
۱- انتقادات به محتوای منشور
۲- انتقادات به روش تدوین منشور
۳- انتقادات به خاستگاه و ریشههای فکری منشور
محور نخست به متن و نص این منشور معطوف است و دو محور دیگر به پیشزمینهها، انگیزهها و روش تدوین میپردازد.
محور نخست: انتقادات محتوایی
پیش از متن منشور، نماد و لوگوی برگزیده برای آن بحث و حساسیت بسیاری برانگیخته است. اینکه لوگو هیچ نشانی از نمادهای ملی ایران همچون شیروخورشید، درفش کاویانی، نقشه ایران، یا پرچم سه رنگ ایران ندارد و از قضا یادآور نماد جنبشهای مارکسیستی میباشد، برای ایراندوستان مایه ناامیدی است.
بویژه اینکه در سراسر متن سه صفحهای، حتی یک بار نیز عبارت «ملت ایران» به کار نرفته و از پرچم ملی و وحدتبخش شیروخورشید نام برده نشده است، بر حساسیتها میافزاید.
منشور هیچ اشارهای به زبان فارسی و نقش یکپارچهکننده آن به عنوان زبانی برای ارتباط میان ایرانیان از اقوام گوناگون در بر ندارد. درباره نقش انکارناپذیر زبان فارسی در همبستگی ایرانیان همان بس که فعالان و احزاب قومگرا و حتی تجزیهطلب نیز برای ارتباط با یکدیگر یا تبلیغ باورهای خود میان ایرانیان در رسانهها و شبکههای اجتماعی، از زبان فارسی بهره میبرند. چگونه میتوان بدون زبانی مشترک برای ارتباط میان ایرانیان از اقوام گوناگون و با زبانهای محلی و مادری گوناگون (که هر یک در جای خود ارزشمند و بخشی از گنجینه فرهنگی و میراث ملی ایران هستند)، آیندهای برای ایران متصور شد؟ در هیچ کشور پیشرفته، داشتن یک زبان ملی و رسمی مشترک به معنای نفی زبانها و گویشهای محلی نیست.
در منشور تنها یک بار به عبارت «یکپارچگی سرزمینی» اشاره شده که اگر آن را به معنای تمامیت ارضی بگیریم، امر فرخندهای است. اما همچنان بسیاری از ایراندوستان بر این باورند که این اصل نیاز به تاکید بیشتری دارد و نباید به هیچ قید و شرطی مشروط شود. به یاد پادشاه میهنپرستی که گفت اگر دستم را هم قطع کنند، سند جدایی هیچ بخشی از ایران را امضا نخواهم کرد، به حق انتظار میرود که از این اصل هرگز و به هیچ قیمتی کوتاه نیاییم، چرا که ایران همه آن چیزی است که ما داریم و میراث گرانبهایی است که از درازای تاریخ و با فداکاری نیاکان به ما رسیده و خویشکاری (وظیفه) ما آن است که آن را یکپارچه و شکوفا به نسلهای آینده تحویل دهیم. هیچ مجلس موسسان یا نهاد دیگری با ظاهر و توجیه دموکراتیک نمیتواند نسلهای آینده ایرانیان را از بنیادیترین حق خود یعنی حق ایرانی بودن محروم کند.
یکی از مناقشهبرانگیزترین بندهای این منشور آنجاست که به درستی تعیین نوع حکومت ایران پس از جمهوری اسلامی را به رای آزاد مردم واگذار میکند، اما در همان بند قید میکند که همه مقامات سیاسی و همچنین رسمی کشور باید با توسل به انتخابات برگزیده شوند. این بند موجب بهت و ناامیدی هواداران پادشاهی مشروطه شده است که در عمل میبینند گزینه پادشاهی که در درازای تاریخ هم پیش و هم پس از انقلاب مشروطه نگهبان کیان ایران بوده، از دایره یک رای گیری دموکراتیک حذف شده است. در واقع با توسل به این ترفند، شکل حکومت پیشاپیش تعیین و گزینه جمهوری بر عموم ملت ایران تحمیل شده است. چنانکه میدانیم، پادشاهی موروثی که در ژاپن و بسیاری از کشورهای اروپایی وجود دارد، دموکراتیکترین و پیشرفتهترین نظامهای حکومتی را در جهان فراهم آورده است.
محور دوم: انتقادات به روش تدوین منشور
فارغ از متن و محتوای این منشور، انتقادات فراوانی بر شیوه تدوین این منشور وارد است. جز شاهزاده رضا پهلوی که مقام ولیعهدی را در ایران بر عهده دارد و به طور سنتی، دارای پایگاه اجتماعی قابل توجهی در میان مردم است، روشن نیست که هشت یا شش نفری که در تدوین منشور دست داشتهاند بر پایه چه معیارهایی برگزیده شدهاند یا نماینده کدام بخش از مردم ایران هستند.برای مثال، سلبریتیها چه صلاحیتی بیش از بقیه مردم ایران بویژه حقوقدانان و فعالان سیاسی دارند که در این شورا گرد آمدهاند؟ آیا شمار بالای لایک یا فالوور در شبکههای اجتماعی ملاک کافی برای تعیین سرنوشت آینده ملت ایران است؟
ساز و کار گزینش اعضا از این رو کنجکاوی بیشتری بر میانگیزد که جز شاهزاده رضا پهلوی، اغلب اعضای دیگر تمایلات جمهوریخواهی و عمدتا چپگرایانه دارند و پادشاهیخواهان را که به گواه مشاهدات و شعارهای مردم ایران در خیابانها بخش بزرگی از جمعیت ایران را در بر میگیرند، عملا هیچ نمایندهای از خود در این شورای خودخوانده و غیردموکراتیک ندارند. شاهزاده رضا پهلوی نیز بارها به صراحت اعلام کرده اند که دفاع از نهاد پادشاهی را وظیفه خود نمیدانند و این وظیفه بر عهده پادشاهیخواهان است. در نتیجه پادشاهیخواهان حق دارند حس کنند که از فرایند تدوین منشور به کل حذف شدهاند.
از سوی دیگر، افراد و احزابی که پیشینه مارکسیستی-کمونیستی و رویکرد قومگرایانه مسلحانه در کارنامه خود دارند، چه نمایندگی از مردم ایران یا حتی اقوامی از ایران که خود را سخنگوی آنان میدانند دارند؟ مگر فرجام ایدههای قومگرایانه آنان در بهترین حالت - اگر به جنگ قومی و بالکانیزه شدن ایران نیانجامد - چیزی بهتر از قبیلهگرایی، حکومت طایفهای، فساد گسترده و رانتخواری نظیر اقلیم کردستان عراق میتواند باشد؟
مساله گروههای مسلح قومگرا بویژه از آن رو مهم است که این منشور درباره راهکار خلع سلاح یا نظم دادن به این گروههای میلیشیایی خاموش است. بدیهی است که انتخابات آزاد در مناطقی که گروههای مسلح غیر مسئول (جز ارتش و پلیس رسمی کشور، که نیروهای مسلح مسئول هستند) در آنها قدرتنمایی کنند، چیزی بیش از شعار و شوخی نخواهد بود.
محور سوم: انتقادات به ریشههای فکری منشور
این منشور تلویحا مبدا آغاز جنبش مردم ایران علیه جمهوری اسلامی را قتل حکومتی جاویدنام مهسا امینی میداند. آن تراژدی اگرچه دلیل برانگیختن احساسات ملی و امواج انقلابی اخیر ایران بوده، لیکن بر کسی پوشیده نیست که مبارزات مردم ایران در برابر جمهوری اشغالگر اسلامی از همان سالهای ۵۷ و ۵۸ آغاز شده است. بویژه آنکه اعتراضات مردم در پاسارگاد به مناسبت روز کورش در آبان ۱۳۹۵ و همچنین دی ماه ۱۳۹۶ از سوی بسیاری از تحلیلگران مهر پایانی بر گفتمان اصلاحطلبی و تحولخواهی بوده و به عنوان آغاز تمرکز بر براندازی فرقه تبهکار جمهوری اسلامی با رویکردی ایرانگرایانه شناخته میشود.
این بیتوجهی به پیشینه و تاریخ ایران نمود دیگری هم دارد: منشور هیچ اشارهای به قانون اساسی مشروطه که میثاق ملی مردم ایران است نمیکند. شایان ذکر است که قانون اساسی مشروطه هرگز به شیوه رسمی و قانونی لغو نشده است. درگیریها و خشونتهای بهمن ۵۷ و کشتار نظامیان و حمله به پادگانها از دیدگاه قانونی موجب لغو مشروطیت و قانون اساسی کشور نمیشود. تنها دستاویز شبهقانونی برای لغو قانون اساسی مشروطه همهپرسی ننگین و رسوای ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ است که بنا به ادعای هواداران رژیم، به رای آری به جمهوری اسلامی انجامید. اگر کسی بخواهد قانون اساسی مشروطه را ملغی بداند، میبایست ناگزیر به همان همهپرسی رسوا استناد کند و خواه ناخواه رای آری به جمهوری اسلامی را نیز تایید نماید!
یکی دیگر از انحرافات فکری این منشور تلاش بسیار برای مورد پسند واقع شدن در میان چپگرایان غربی به هر قیمتی است. در همین راستا، از اینکه جنبش مردم ایران را انقلاب ملی بنامند، ابا دارند. این در حالی است که هدف مردم ایران چه زن چه مرد - از فداکاری برای این انقلاب منحصر به مساله حجاب یا حتی حقوق زنان نیست. هدف انقلاب ملی بی گمان باز پسگیری ایران از فرقه تبهکارانِ اشغالگر و برپایی حکومتی ملی و سکولار است.
نظامى دموكراتيک که در آن رفع تبعیضهای جنسیتی موجود در قوانین ضد بشری یک حکومت ایدئولوژیک مانند جمهورى اسلامى، تنها یکی از دستآوردهای فراوانش خواهد بود.
از کسانی که انقلاب ملت ایران را آشکارا تغییر ماهیت میدهند باید پرسید که اگر در پی جلب حمایت چپگرایان غربی و گلوبالیست به هر بهایی هستید، چنانچه همین چپهای پروگرسیو غربی و امثال هانری لوی نسخه قومگرایی و بالکانیزه کردن ایران را بپسندند، آیا شما نیز به قومگرایی و حتی تجزیه ایران دامن خواهید زد؟
در پایان، همچنین تحلیل فضای فکری که به تدوین این منشور و بازخورد منفی گسترده در جامعه انجامیده٬ امری بایسته می نماید. از چند سال پیش، تفکری جهتدار میان برخی فعالان سیاسی غالب شده است که حاوی درکی نادرست از ایجاد اتحاد یا ائتلاف در میان گرایشهای متفاوت اپوزیسیون میباشد. چنین درک وارونه ای از مفاهیم میکوشد هر گونه انتقاد چه بسا منطقی، مستدل و ملایم از چهرههای نورچشمی (به ویژه فعالانی که بخشی از جناح اصلاحطلب جمهوری اسلامی بودهاند) را با برچسبهایی همچون تفرقهافکن، سایبری، و عامل جمهوری اسلامی خاموش کند. بسیاری این روش ناپسند را خصوصا در برابر منتقدان خانم مسیح علینژاد و آقای حامد اسماعیلیون در پیش گرفتند. بدیهیست که وقتی آزادی بیان مورد حمله قرار گیرد و فضا برای نقد فراهم نباشد، حاصل آن چیزی نخواهد بود جز منشورهای نامنسجم که با اقبال عمومی نیز روبرو نخواهد شد.
جمعبندی و پایان سخن
پیش از این نیز تلاشهایی در جهت ایجاد یک همبستگی مبتنی بر اصول دموکراتیک از سوی ایرانگرایان و مشروطه خواهان صورت گرفته بود که ضمن پدافند قاطع از تمامیت ارضی و پرچم ملی شیر و خورشید نشان، برای تضمین حق انتخاب نوع نظام حکومتی آینده ایران با رای مستقیم شهروندان در یک همه پرسی آزاد و دموکراتیک، دست اتحاد بسوی همه نیروهای معتقد به سکولار دموکراسی دراز شد. آخرین نمونه این تلاشها در تاریخ ۷ آبان ۲۵۸۱ برابر با ۲۹ اکتبر ۲۰۲۲ منجر به تهیه یک پتیشن برای امضای عمومی شد که در لینک زیر هنوز قابل دسترسی میباشد.
شیوهء نادیده گرفتن چنین گامهایی که تا کنون به هدف یک همدلی ملیگرایانه و منطبق بر خواست جوانان جان برکف ایران برداشته شده، نمیتواند و نباید ادامه یابد. چراکه رویکرد حذفی آزادیخواهان توسط مدعیان دروغین جمهوریت و دموکراسی نتیجه ای جز دوام نابودی میهنمان و مرگ امید به رهایی نخواهد داشت.
اين بار نيز امضاء كنندگان اين بيانيه همچون گذشته از روی حسن نیت، انتقادات سازنده خود را به محتوا و روش تدوین این منشور برشمردند تا باب بحث عمومی و همچنین همفکری و تکمیل و اصلاح این منشور را باز کنند. امید میرود که تدوینگران منشور نیز صداهای گوناگون از طیفهای سیاسی مختلف را بشنوند و نشستهایی ترتیب دهند که بویژه ایرانگرایان و مشروطهخواهان نیز در اصلاح یا بازنویسی منشور همکاری کنند. چنین رویکرد باز و سازندهای بیگمان بر مقبولیت اجتماعی و تاثیرگذاری این سند و اسناد مشابه در آینده خواهد افزود.
فر ایران فروزان و پاینده باد!
۲۷ اسفند ۲۵۸۱
امضاء کنندگان:
نامدار بقایی
نادر صدیقی
وحید بهمن
میترا جشنی
خسرو فروهر
همایون نادریفر
شاهین مقدم (از خانواده جانباختگان هواپیمای اوکراینی)
محمود زیبایی (از خانواده جانباختگان هواپیمای اوکراینی)
سهیل ملکپور
آیدا ورهرام
شروان فشندی
رایکا تقیزاده
آویده مطمئنفر
جانان خرم
سبا خویی
پویان ویستا
امیر شفیعی
شاهین نژاد
آرتین پرتویان
دانیال جعفری
داریوش کوشکی
یاسمن خداجو
سام شاهان
مجید فلاح
پانتهآ رسولی
اشکان یزدچی
حامد سپهری
مریم هاشمی (از خانواده جانباختگان آبان ۹۸)
سمیه جعفرپناه (از خانواده جانباختگان آبان ۹۸)
رضا محمد حسینی (زندانی سیاسی سابق)
محبوبه رضایی (زندانی سیاسی سابق)
امیرحسین تمیزکار
امیر شاه مرادی
هابیل ماهور
سیاوش معنویپور
فرزاد صفوی
احسان کیمیاگر
شبنم ذوالفقاری
آرش اشرفزاده
محسن طاولی
مریم مقدم
ثمر کی مقصودی اتابکی
شما نیز میتوانید با مراجعه به این لینک، امضای خودتان را پای این بیانیه بگذارید: https://chng.it/qrqzV8vh6X
اسامی کنشگران سیاسی که پس از انتشار بیانیه، امضای خود را افزودند:
روشنک آسترکی
میلاد آقایی
Comments